- چرا من هر وخ میرم سمت سالن مطالعه خواهرام تا شلوارمو بالا بکشم این متفکر دست در جیب داره رد میشه...خو نمیتونم جلو خندمو بگیرم چکار کنم!عین این کاراکترای عصر صامت هست که یه کاری میکنن دست در جیب آروم آروم رد میشن که مثلا انگار نه انگار حالا معلوم نیس این چه کرده که سالهاس...(اصا چکارش داری! مگه نمیدونی که همه بدبختی های عالم از زنه!)
- واااااااااااااااااااااااااای!این جوراب راهراهی نیلیو بنفشو زردوسفیدم که یه کله زرد خرس بالاشه هست؟واااااااااااای بوق میزنه!!!!!!!!کله خرسش میبوقه دیروز تو کلاس زبان چند فروند آدمو فرستاد رو هوا!
- راستی یکی همسنو سالاش تو کلاس زبانه که وترینرینه
هی خدا!نمیشنوم؟! بلندتر...!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر