۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

آب­باریکه­هایی که تو ذهنن در بسترهایی که که درنواحی مختلف کُره شون وجود داره با اعمال اختلاف زمانی نصف النهارها ، در جریانند:
1. دانشگاه­های آمریکایی اغلب دردسته­بندی دانشجویان اینترنشنال و نِیتیو تو پرانتر جلو نیتیو نوشتن کانادا و گاها پورتوریکو، این در حالیست که (انگشت اشاره پژوهشگر به سمت سقفی است که بدلیل گرفتگی اون سوراخه آب تویش جمع شده*) در همان دسته­بندی در کانادا یه همچین چیزی را شاهدیم: نیتیو ، اینترنشنال(حتی شما آمریکایی عزیز)
2. من معنی توی چشم طرف زل زدن و لب گزیدن را تا همین دو سال پیش نمیدانستم، خب نمیدانستم که به شوفاژ(بخوانید رادیاتور) سالن تکیه داده بودم دستهایم را تنگش گرفته بودم که «جوییِ» دانشکده سلانه سلانه آمد که چه خبر و یک نوری از نمیدونم کجا آمده بود خورده بود به دسته عینکش یا نمیدونم چی و یه چیز سبزی پشت پلکش بود که من سایه تشخیص دادم و نمیدادم و میدادم و نمیدادم و همینجور که داشت میگفت که هو یو دویینگ موفق به کشف یک پوسته عظیم در قسمت داخلی لبم گردیده و حالا گازش نگیر و کی بگیر. خلاصه که در تمام مسابقات پورنی که در فیس­بوک مشارکت داشته یک نسخه اینویتیشنش هم ما داریم الان.**
3. زنگ زده میگه همه جمعن، اغتشاش بیا بشون یه حالی بده، قرار میذارم جمعه بریم دوچرخه­سواری.


*من دیگه نمیرم پامو تا اینجا کنم تو اشک آسمون دستمو تا اینجا تو حلق سقف بگم اخ کن .
** همساده پایینیه ما اگر خانه بود به صدای مشتهای گره کرده از سقفشان و یک «ساری» از پنجره آشپزخانه عادت کرده بود.

هیچ نظری موجود نیست: