۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

میام تو هال بش بگم اسم یکی جوانه است، از لحاظ سایر خانواده ها هم به طبیعت فکر میکننو تنها نیستیم، میبینم هول میشه یه چیزی رو این کنترل میزنه، یه چیزی رو اون ، برمیگردم سمت تلویزیون ، خاموش میشه در لحظه. دهنم وا مونده، مشکوک نگاش میکنم :
- ببخشید! داشتم فارسی وان میدیدم(کوهستان سرد؟ یا همچین چیزی)
بعد آخه اشکم تو چشاش جمع شده، رحم میکنم میگم منکه کاریت ندارم، فقط یکم میخندیدم.


ینی آبجی کوچیکه ای که ما باشیم:)

۱ نظر:

مامان ديبا و پرند گفت...

سلام دوستم
فكر كنم اين سريال از زير دستم در رفته ميشه ساعت و روز پخشش رو بهم بگي :)))
در ضمن واي خاك عالم مگه تو فارسي بان نمي بيني؟؟؟؟؟