۱۳۸۷ مهر ۲۳, سه‌شنبه

من چن تا تفاوت با دختر مامان لپ قرمز دارم مگه؟

چقد بده که آدما شماره دارن!0912 یا 0916 یا 0936یه 0935 یا 0919یا...بعد حتی اگه نخوای وقتی داری شمارشونو میگیری یه سیگنال فضولی تو مخت تاب میخوره این تهرانه یا اگه بعدش207 باشه :خب این چه زود موبایل دار شده یا این مال اهوازو اونوراس یا این ایرانسله ولی چه دیر گرفته یا چرا اینو بمن داده یا وسعش نرسیده که دائم بخره یا این یکم بیشتر پول داده همراه اول گرفته یا ا این که یه شماره دیگه داشت ای شیطون...!بعد دیگه یواش یواش یادمون میره ...یادمون میره سارا و زهرا و مریم و پری و مهربان و... یادمون میره چون تا ذهنمون بخواد بخودش بیاد سیگنالا رد شده و عدد مقسم به 7 یا 11 یا 32 یا حتی عدد اول گوشیشو برداشته.
بعد عدد صدا میشه و صدا میتونه هرجا باشه بوق..بووووووووووق!اوکی بعدا تماس میگیرم!
دارم میرم سر کلاس
میخوام برم...باشه...
چقد کم پیش میاد نپرسم کجایی و چقد کمتر پیش میاد فکر کنه و ببینه واقعا کار خاصی نداره.
و چقد کم پیش میاد نپرسه کجایی و چقد کمتر پیش میاد فکر کنم و ببینم واقعا کار خاصی ندارم.
و صداها هم دیگه کاری نمیتونن بکنن وقتی تکرار میشن از یه جا به بعد همگرا میشن ثابت میشن جامد میشن میمیرن.
و ماجرا اونجا آغاز میشه که بعد از اینکه پردازش شد مال تهرانه و زود گوشیه رو گرفته(و هر دو اشتباهه مثه هر قضاوت متعلق به لحظه ی دیگه ای ) گوشیو برمیدارم و میفهمم یه عدده که دیگه صدا نداره.
بعد دلم میگیره به راحتی از جمود زمان میگذرم زمان مال الان نیس زمان مال با روح بودنه و روح تنهایی زمانو نمیشناسه جدا نمیشناسه و من ثابت شدم و میشناسم میدونم بدبختو توی سالها قبل تنها گذاشتم ومیرم و پیداش میکنم بالا سر خاطراتی که ساختنش نشسته هق هق کنان.
خودمو پیدا میکنم و دلم میگیره.
گوشیو برمیدارم
نوشته مامان
به چیزی فک نمیکنم جز مامان
دیییینگ
مکث
دیییییییینگ
مکث
دییییییییییییینگ
مکث
همیشه تا صدامومیشنید میگفت کجایی؟چکا میکنی؟کی؟چرا؟و معمولا فریاد میزدم دست از سرم بردار بسه!
دیییییییییینگ
مکث

هیچ نظری موجود نیست: