۱۳۹۲ بهمن ۱۱, جمعه

آنها که افتر شیوشان را برای خودمان میگیریم

بعد هم کارهای عادی آدم جوری میپیچد و گره میزند استرس به تار و پود جان آدم، که خوابهاس آشفته اش هم منطقی میشوند. چنین آدمی دیر یا زود باید خودش را نجات دهد. این اتفاق یک شب می افتد. رها میکنی و قبل خواب با خودت عهد میکنی فردا به داد خودت برسی. اینبار اما اسکارلت وار نیست . هفت  صبح بیدار میشوی. صورتت را میشوری. دوش میگیری. موهایی از بدنت را که مورد علاقه ات نیستند مورد مزایده با تیغ قرار میدهی. و میروی داروخانه . در را که باز میکنند یک سبد بر میداری خمیر دندان و شامپو و برس سر و ژل مخصوص محبت و مام طبیعی برای زیر بغل و افتر شیو میگیری . به خانه که رسیدی یک ای میل داری که گرچه حاکی از این نیست که بخشی از کارهایت راه افتاده است اما تحت آن از شما دلجویی شده و کسی خودش را مسئول معرفی کرده و عهده دار برطرف شدن بخشی از مشکلات ناخواسته ات شده است. تست فرانسوی میگذاری که بچه ات که از خواب بیدار شده و با افتر شیوش بازی میکند دوست دارد. و گرچه چند ساعت بعد اما بالاخره دستت به کار میرود و دستت که به کار برود مشکلات شروع میکنند به حل شدن. کرم موضعی ما رها کردن است و برای فردا نهادن به علاوه ی اطمینان از "فردا". کار نا تمامی که خروار شده است با زور تمام نمیشود باید فکر را از حجمش رها کرد و آرام آرم راه افتاد و ادامه داد.
در مواد تشکیل دهنده ی این کرم دستانی داریم که هنوز بوی آتشین افتر شیوش را میدهد. لبانی که اجازه ی رفتنش را نمیداد. لبی که به خنده از این مدل پی ام اس خیلی راضی بود.