رد پا...
میترسم در خواب خاطراتم را بدزدند یا بیدار شوم نام ترا بخاطر نیاورم
۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه
یک روز هم نوبت گفتن از «جرات» است، از شکستن تابوها و دیدن هیچی پشتشان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر