۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

دیروز منشور مالیمونو دادم بش. صفحه اولش یه خورشیدو کشیدم که داره نیگا میکنه به چن تا خط که همدیگرو بغل کردن. بعد ماییم. بعد گنده هه رو نشون میده میگه این منم. نگام نمیکنه هنوز رو گنده هس، میره آب معدنی میگیره میاد. میگه این منم؟ بم نیگه میکنه اینبار میخندیم.
حالا بش اس ام اس میزنم جواب نمیده، فک کنم رفته رو منشور، اینقد اس ام اس در روز، من اما چون میخوامش یاد دیشب میفتم.
تو خیابون رودخانه داریم میریم، همدیگرم بوسیدیم، جلو آیفون یه خونه ای بود ، میگم فک کن تو این خونه هه یک جفت مثه منو آجیم یا تو و آجیت باشن که هی رد میشن بزنن تصویر بیرونو ببینن، میگه یا یه خونواده کسل که صدا از هیچکدومشون بلند نمیشه، بعد دلیشون میگه اینورو داره خارجو میگیره،
وسط هرهر، یهو میگه اون من بودم.

هیچ نظری موجود نیست: