۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

عصبانی بودم، داشتم خیلی راحت میگفتم بیا از هم جدا شیم. یا پیشنهادای این ریختی که برای بهوش اووردنش کپی پیست میکردم تا تکرار شه، هنوز کنترل سی رو بزنم گمونم بیاد: بیا یه مدت بهم بزنیم‬
‫به این صورت  که با کسی هم دوست نمیشیم‬
اما بخش غالب فکرم در اون لحظه این بود که اگه فامیلم "جان" بود کلن میشدم "دلیجان"

هیچ نظری موجود نیست: