۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه


پتو ملافه: پخشو پلا تو هال جلو شومینه.
رو تختی: چروک از رو تخت افتاده تو اتاق.
بازار شام:یه تابلوی قشنگه
پس ,اتاق؟
طویله.
دیگ پریروز پاپ کرن:سیاه کثیف تو ظرفشویی.
ساعت6:پرواز نیلو.
ساعت یک ربع کم:شروع کلاس زبان.
کی میری؟
. .
_

میری؟
نچچچچچ.
حوله گلبه ایه با توپتوپای نارنجی: سیاه.
استرس:اکسیژن.
برد دارت:خاکی.
شومینه:خاموش.
گوشی:قطع شده توسط دولت خودمختار.




  • دلی: جامه ی در هم پیچیده.

  • تقصیر اونا بود اگه با کج و کولگی کنار نمیومدن نبودنم معلوم نمیشد.



هیچ نظری موجود نیست: