۱۳۸۷ بهمن ۹, چهارشنبه

طبابت ما دیانت ماست

2ساعت منتظر موندم آخرشم :
-کدوم پات؟
-راستیه.
چن ثانیه زل میزنه به پاچه راستم!میخوام پاچه شلوارو بزنم بالا نشونش بدم، نمیذاره
-پاتو میذاری زیرت درد میگیره؟
- ممم اینجوری نمیشینم.
...
-معدت درد میکنه؟
-(با تعجب) نه !!
اینا رو بخور اگه خوب نشد 4 روز دیگه بیا عکس بگیر.
.
.
.
نیلو(پوزیشن قهقهه): پاتو جمع میکنی منظورش اینه که میری دسشویی...اونم پرسیده ینی دلت درد نمیکنه فلان نیستی؟!




پ.ن.1: کوالام کو؟اِاِاِاِ !دِ پَه دَرِش کو؟
ژاندارک: د َرِ داییم کو ؟! =))

پ.ن.2: پرند میگه دو روز مونده به شروع ترم دیگه مرده ها هم آزادن. امشب مجبور شدم با صدای بلند از ژاندارکو مانیا طلب بخشش بنمایم بس صبح داد زدم سرشون.خونه کثیفه و هنوز یه پروژه دیگه دارم.

پ.ن.3:وقتی از خواب بلند شدم اسمستو دیدم ژاندارک نمیدونستم گوشیو کجا بکوبم قشنگتر خورد میشه ولی خوشحالم که همون موقه هم دوست داشتم،نمیتونم مثه شما این حرفا رو راحت بزنم همونطور که نمیتونم جلوی احساسمو بگیرم.

پ.ن.4: خیلی نیاز داشتم این آخر هفته برم دوچرخه سواری یا استخر:(

هیچ نظری موجود نیست: