۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

16آذر

و خدایی که طرفای سرزمین یانکی­هاس، الانه ها دیگه از خواب بلند شده، از دسسشویی اومده بیرون، لقمه به دست نشسته بالا سر دنیا، یه جا رو لایک(فتبارک الله) میزنه، یه جا رو میذاره برا بعد، چایشو هورت میکشه، همینجوری میاد تا میرسه اینورا، میگه شیت خدام بالاخره به گندی که زدم که نمیشه دیس­لایک زد، یه جا رو هم حتی شیر میکنه که مثلا فک کنه از تنهایی دراوومده، بقیه رو هم همینجوری الکی آره بابا مارک ال از رِد ، بعد یه سری چین نازک میفته بین ابروهاش، سرشو میخارونه، چهاررا ولیعصرو سکرول میکنه بالا، میگه پس این در ولیعصر کو؟

هیچ نظری موجود نیست: