۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

آقای  کارگردان "بی فور سان رایز " اینا، یکاری کردی که الان که بچه ها تو سرو کله هم زدن رفتن، بشینم عوض این اسلایدها رو خوندن یه نگاه بندارم به سطل آشغال که پوست چیپس توشه، یه نگاه یه پیپر ها که مونده رو این میزو رو اون مبله، به در کمد کیفا که  رمزشو پیدا نمیکرد تا کیفشو برداره عجله داشت. چرا همه چی اینجا قشنگه؟ چرا بعضی وقتا نمیبینم.
با اون عطر اِوی که بوی مهدکودکمو میده!

هیچ نظری موجود نیست: