۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

اَلِهاندرو

سردشه ولی بقیه انقد سردشون نی،  میگه من مال کلمبیام آخه میگم عب نداره منم بچه اهوازم، میگه هوامون انقده میگم مال ما انقده میگه اااااااااَ ! تو اوتوبوس میگم بش که از مارک شنیدم که اگه تو اتبوس جا باشه بعد بری رو صندلی خالی بغل ملت بشینی بی ادبیه! عین کودک خوشحال میشه میگه من فک میکردم تا حالا مردم از من خوششون نمیاد که پیشم نمینشستن بعد قهقهه میزنه از خوشالی. من اینو دوسش دارم! از الان ماتم گرفتم برا وقتی که از این همکلاسیای شبیه تو کتابا جدا میشم.

۱ نظر:

mortelle گفت...

دلش پر بوده حسابی.