۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

روزهایی هم در زندگی ام بود. در زندگی مجردی ام در شهری غمگین بین شهرهای زیبا و شاد آلمان و فرانسه. روزهایی که لبانی قرمز داشتم و چشمان درشت مشکی و ابروهای کجی که تنها بودند. بعد از ظهرهای یکشنبه ای که کسی ظهور نمیکرد..

هیچ نظری موجود نیست: