رد پا...
میترسم در خواب خاطراتم را بدزدند یا بیدار شوم نام ترا بخاطر نیاورم
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه
صاف و سفید و بکر
قبول کنیم پشهای که زیر بازو را پیدا کرده چارهای جز نیش زدن نداشته است
و باور کنیم
پشهای که مچمان را گاز گرفته نمیفهمد که چرا «ساعتش» را میخارانیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر