۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

I feel something new


همه کتاب ها ارزش خواندن دارند اما همگی ارزش بازخوانی ندارند. از آنها بود. تمام که شد خطی زیر سطرهایش نبود.



حال نوشت:
1. از دو تا دانشگاه آمریکا یکیو ریجکت شدم و اون یکی کارم طوری گیر کرده که بوش میاد اونم راه نداره.
2. کانتمپوراری دنس، بسکت، شنا، فرانسوی، رانندگی و سرکار رفتن. چیه؟ احساس میکنم زندگیو دوست دارم.
3. پنج شنبه پنج شنبه پنج شنبه پنج شنبه ... آخر هفته های خاکستری دور هم جمع میشیم و تا خود صبح فردا بازی میکنیم.
4. اسباب کشی کردیم، کوچه بغلی خونه مربعی داشت که میشد توش خوش بود، با کلی بلبل و گنجشک و یک گربه تو باغ رو به روی پنجره که خر نام گذاری شد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام دوستم
منزل نو مبارك.
حتما كه يه دانشگاه خوب پذيرفته مي شي. باز هم تلاش كن.